اصرار بر ادامه فکری غلط
یادداشت مانی جعفرزاده در واکنش به تازهترین اجرای ارکستر ملی؛

موسیقی کوک| ارکستر ملی ایران ششم و هفتم شهریور ۱۳۹۸ در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت. ارکستر ملی ایران برای این اجرا سراغ رپرتواری از آثار موسیقی کودک رفت.
ارکستر ملی در بخش اول قطعات محمدرضا علیقلی را در سه سوییت ارکستری با عنوان «سفری به گذشته» اجرا کرد.
این قطعات بر اساس تمها و موتیفهایی الهام گرفته از برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی «پاتال و آرزوهای کوچک»، «گلنار»، «دزد عروسکها»، «کلاه قرمزی» و «شهر موشها» بود که پس از سالها توسط این آهنگساز بازنویسی شد.
بخش دوم این کنسرت نیز به آثار بهرام دهقانیار اختصاص داشت و قطعات «فانتزی برای دخترم»، «خونه مادربزرگه»، «والس غنچهها»، «زیر گنبد کبود» و «قصههای تابهتا» اجرا شد.
مانی جعفرزاده منتقد حوزه موسیقی در صفحه شخصیاش به این اجرا واکنش نشان داد و نوشت:
«بنابر خبرها دیشب «اُرکِستْرِ ملّی» به رهبری هنرمند گرامی سهراب کاشف، قطعاتی را از کودکانههای دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی اجرا کرده است؛ از آثار رفیق بسیار عزیزم بهرام دهقانیار و هنرمند دوستداشتنی جناب آقای محمّدرضا علیقُلی.
دوستانی گفتهاند اجرا تمیز وُ مرتّب بوده است. چه خوب.
تردید ندارم اگر هر ارکستری بهجز «ارکستر ملی» اجرا کننده این قطعات بود، دستکم به حرمت رفاقت عزیز بهرام به تماشا میرفتم، نرفتم چون بر «ارکستر ملی» عذر فرهنگی، اقتصادی، منطقی و عقلانی دارم.
خب خوشتان بیاید یا ناراحت بشوید، گیر ادامه دارد و هنوز من متوجه لزوم وجود «ارکستر ملی» نمیشوم.
پرسش این است: در همین «رپِرتُوار» که دیشب اجرا شده، چه ویژگی منحصربهفردی وجود دارد که نیاز است یک ارکستر مستقل داشته باشد؟ مگر نمیشد این قطعات با رهبری همین سهراب کاشف [به عنوان رهبر مهمان] با «ارکستر سمفونیک تهران» یا یکی از همین ارکسترهای خصوصی که داریم و نوازندگانش اکثرا همین بچهها هستند اجرا بشود؟
ما چه اصراری داریم که در یکی از فقیرترین ادوار تاریخمان بودجه عمومی فرهنگ را خرج نگهداشتن چیزی بکنیم که چندین نمونه دیگر از آن موجود است؟
چه چیزی مانع از ادغام ارکسترهای سمفونیک و ملی است؟ چرا این هزینه را صرف موسیقی اصیل ایرانی [که موسیقی ملی واقعیمان است] نمیکنیم؟ «ارکستر ملی» از آغاز بر پایه یک فکر نادرست شکل گرفته، چه اصراری داریم که این فکر غلط غیرعلمی را همچنان ادامه بدهیم؟»