جشنوارهای که خروجیاش مشخص نیست
نگاهی به سرنوشت برگزیدگان جشنواره جوان و اتفاقی که باید برایشان بیفتد؛

علی نامجو- موسیقی کوک| سیزدهمین دوره جشنواره ملی موسیقی جوان، این روزها با دبیری هومان اسعدی و از سوی انجمن موسیقی ایران در تالار رودکی تهران به روی صحنه می رود. این جشنواره را معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفتر موسیقی حمایت می کنند و بنیاد رودکی هم ظاهرا با آنها همکاری می کند. این دوره از تاریخ ۵ مردادماه آغاز شده و تا ۵ شهریورماه سال جاری هم در تالار رودکی تهران ادامه خواهد داشت.
این چند خط برگرفته از اخباری است که روابط عمومی سیزدهمین دوره جشنواره موسیقی جوان اعلام کرده اما برای آنکه با حال و هوای این رویداد آشنا شوید باید هر روز صبح راه بیفتید به سمت تالار رودکی و بنشینید روی صندلی های سالن رو در روی جوانها و نوجوانهایی که می آیند روی صحنه برای اجرای برنامه.
تا امروز که تقریبا بیشتر جشنواره از نظر زمانی طی شده موسیقی مناطق و نواحی مختلف ایران و بخشی از موسیقی دستگاهی در جشنواره به روی صحنه رفته و داوران در کنار هم می نشینند و اجراهایی را که می بینند، قضاوت می کنند. در طول این روزها کمتر پیش آمده که در گزارشهای خبری منتشر شده از سوی روابط عمومی سیزدهمین دوره جشنواره موسیقی ملی جوان، داوران درباره سطح فنی پایین نوازندهها به خصوص وقتی در گروه های سنی ب و ج قرار می گیرند، حرف نزده باشند.
گاهی هم فرصت برای داورها فراهم شده تا بعد از پایان روز درباره آموزشگاهی که مثلا در فلان شهر دارند و آمادهاند به جوانان و نوجوانان علاقه مند آن ناحیه موسیقی درست را بیاموزند، حرف بزنند. در همه سالهایی که این جشنواره برگزار شده همواره در یک بخش انتقادات گوناگونی به آن صورت گرفته است؛ داوری.
تمام تمرکز جشنواره موسیقی جوان روی داوری است اما به گمان بسیاری از صاحب نظران در این زمینه اشکال دارد. داوران باید در هر دوره تغییر کنند تا شک و شبهه ای پیش نیاید. از نگاه برخی از استادان و مدرسان موسیقی در تهران و شهرستانها شاگردانشان نباید در جشنواره جوان شرکت کنند. چرا؟
چون از نگاه آنها داورها رویه خاصی را پیروی می کنند و هنرجویانی مورد تجلیل قرار میگیرند که یا به تهران بیایند و شاگردشان بشوند یا آنکه در شهرستان زیر نظیر یکی از شاگردهای آنها موسیقی را کار کنند. از این که بگذاریم یکی از مهمترین پرسشها درباره جشنواره موسیقی جوان مربوط به زمانی است که هنرجویان برتر برگزیده شدهاند.
جشنواره موسیقی جوان انگار تا زمان اعلام نام برگزیدهها و دادن لوح و هدیه به آنها برنامه ریزی شده است. درحالی که در اغلب کشورهای فعال در زمینه هنر به خصوص دو کشور همسایه ما یعنی آذربایجان و ترکیه اتفاقا تمرکز برگزارکنندهها مربوط به زمانی است که منتخبان معرفی می شوند.
اینجا لوح و هدیه ای به جوانی با یک دنیا آرزو می دهند، روی صحنه تشویقش می کنند و او را به شهر و دیار خودش می فرستند. آنجا هم مسئولین احتمالا از او استقبال می کنند و مردم خیابان و کوچه هم تشویق اما بعد از مدتی این جوان علاقه مند رها می شود. طبیعی است که کم کم دچار مشکل روحی شود و به انزوا برود.
اما کارکرد درست یک جشنواره چیست؟ به نظر می رسد یک جشنواره باید بیشتر تمرکزش را روی سرنوشت برگزیدهها بگذارد. با ارگانها و نهادهای دولتی و خصوصی وارد مذاکره شود تا روی این چهرهای جوان و با استعداد سرمایه گذاری کنند. مدیران جشنواره باید اهمیت این رویداد را برای وزیر ارشاد توضیح بدهند تا او هم در هیئت دولت از جشنواره موسیقی جوان تمام قد دفاع کند.
شاید بهتر باشد به سخنرانیهای تکراری که تاریخ موسیقی در ایران را توضیح میدهد، در افتتاحیهها و اختتامیه های جشنوارهها پایان بدهیم. ای کاش آقای وزیر در اختتامیه جشنواره جوان پشت میکروفن بایستد و به مخاطبان جشنواره ملی موسیقی جوان خبر بدهد که وزارت علوم را مکلف کردیم چند سال بعد که برگزیدههای جشنواره می خواهند وارد دانشگاه بشوند و موسیقی بخوانند بدون گرفتن آزمون تخصصی آنها را در دانشگاه پذیرش کنند.
کاش نفرات برگزیده از سوی ادارات و نهادها و بخش های مختلف هر کدام مثلا ۵سال بورس شوند برای تولید اثر، شرکت در مسترکلاسهای داخلی و خارجی و برای کار کردن جدی روی هنر موسیقی.