رویدادی با امایی بزرگ
گفت و گو با رضا مهدوی درباره جشنواره ملی موسیقی جوان؛

موسیقی کوک| این روزها جشنواره ملی موسیقی جوان در کوران برگزاری در تالار رودکی شهر تهران است. در طول سالهای گذشته نظرات گوناگونی از سوی افراد مختلف درباره برگزاری جشنواره جوان و البته دیگر جشنوارههایی که در زمینه موسیقی در ایران برگزار می شود، مطرح شده است. رضا مهدوی نوازنده سنتور و مجری رادیو و تلویزیون که خودش سابقه حضور در جشنوارههای موسیقی را به عنوان دبیر و مدیر در کارنامه دارد، درباره جشنواره ملی موسیقی جوان و محاسن و معایبش توضیحاتی داده که در ادامه آمده است. گفت و گوی ما و رضا مهدوی را بخوانید:
برگزاری جشنواره موسیقی جوان به سیزدهمین دورهاش رسیده است. نظر شما درباره جشنواره جوان چیست؟
نفس برگزاری جشنواره ملی موسیقی جوان کار بسیار درستی است چون استعدادهای نهفته و ناشکفته را از سراسر کشور جمع میکند و در حضور داوران به محک میگذارد. این جشنواره یک اتفاق خوب است که ما در گذشتهها نمونههای دیگری از آن را داشتیم که البته اعتبار ویژه ای هم داشت.
به نظر من مهمترین و معتبرترین جشنواره ای که می تواند برگزار شود همین جشنواره موسیقی جوان است آن هم توسط دبیری که هم یک شخصیت علمی است و هم زوایای مختلف موسیقی در ایران را می شناسد. اما این جشنواره یک اما دارد.
منظورتان را از اینکه یک اما دارد بیشتر توضیح می دهید؟
طبیعت همه جشنوارهها این طور است که اشخاص منتخب همیشه خرسند هستند و کسانی که به هر دلیلی رتبه نمی آورند، حواشی ایجاد می کنند، صحبتهایی مطرح می شود و استادانشان در تهران و شهرستانها وارد عمل می شوند. این نکته باید در اتاق فکر این جشنواره اصلاح می شد که تا امروز نشد.
ماجرای امروز در جشنواره جوان حکایت دانشگاههایی است که برای پذیرش دانشجو آزمون عملی می گیرند و کسانی که می خواهند در این آزمون شرکت کنند یاد گرفتهاند باید نزد استادان هیئت علمی همان دانشگاهها بروند تا کارشان راه بیفتد. این اتفاق، خطرناک است. امروز در برخی از مراکز آموزش عالی در رشته موسیقی از کسانی که پایان نامه شان را دادهاند و در شرف دریافت مدرک دکترا هستند یا این مدرک را گرفتهاند و می خواهند تدریس کنند امتحان می گیرند.
آنها مقابل یک ژوری سه نفره می ایستند و متاسفانه سوال اولی که باید پاسخ بدهند این است که چرا در پایان نامهات از کتاب من ریفرنس نداده ای؟یا به بعضی از خانمها تذکرهایی عجیب می دهند مثلا می گویند شما فکر می کنید دانشجوها با این وضع ظاهرتان از شما تبعیت می کنند؟ در حالی که آن دانشجو الان چهل سال سن دارد و به گروه های مختلف دختر و پسر تدریس کردهاند.
با توجه به توضیحات شما دلیل آن ژوری سه نفره برای این نوع برخورد با دکترهای تازه وارد موسیقی که می خواهند تدریس کنند چیست؟
بهانههایی جلوی پای این افراد می گذارند تا شاگردان خودشان و کسانی را که با آنها پایان نامه برداشتهاند، انتخاب بکنند.
این از وضع سطوح عالی. حالا رده های سنی مختلف را در نظر بگیرید که جشنواره موسیقی جوان در آن اهمیت بالایی دارد. وقتی ما هر سال می بینیم داورها یک طیف مشخص هستند و در اقصی نقاط ایران نوازندهها متوجه شدهاند اگر می خواهند موفقیتی کسب کنند، باید به تهران نزد این استادان بیایند یا در شهرستانها نزد شاگردان این استادان کار کرده باشند، یعنی کار یک ایراد بزرگ دارد وگرنه ماهیت ردیف برای اجرای موسیقی ایرانی چیزی مشخص و نیمه استاندارد است.
اینکه چنین شائبه ایجاد شود و به عنوان یک اصل در نظر گرفته بشود که یک یا نهایت دو طرز تفکر می تواند در این جشنواره با این مختصات جایگاهی داشته باشد می تواند اهمیت چنین جشنواره ای را زیر سوال ببرد تا جایی که افراد خبره و توانمند علاقه ای به حضور در اینجا و مورد محک قرار گرفتن، نداشته باشند. این اتفاق می تواند در رسانه ملی و مثلا در برنامه عصر جدید هم اتفاق بیفتد.
شباهت برنامه عصر جدید که از تلویزیون پخش می شود و جشنواره موسیقی جوان که در سطح شهر تهران هم کمتر خبری از آن است، در کجاست؟
در عصر جدید هم ژانگولرها شرکت می کنند و هم کسانی که در زمینه های مختلف هنری کار کردهاند. این سادگی است که ما فکر کنیم کسانی که در این برنامه شرکت کردند تمام استعدادهای موجود در کشور هستند. آدم های زیادی هستند که در این برنامه به دلایل مختلف حضور پیدا نمی کنند. یا برگزارکنندهها نمی گدارند وارد مسابقه بشوند یا خودشان رغبتی ندارند.
پیشرفت فضای مجازی امروز همه چیز را به راحتی عیان می کند و نشان می دهد متولیان امر چقدر در مسابقاتی که برگزار می کنند دارند کار را با جدیت دنبال می کنند.
پیش از انقلاب کدام رویدادها در ایران را می شود به جای جشنواره موسیقی جوان امروز در نظر گرفت؟
یکی از اتفاقات خیلی معتبر در عرصه هنر ایران برای گروه های سنی تا جوانان اردوهای رامسر بود و دیگری آزمون باربد که از سوی دکتر داریوش صفوت برگزار می شد. آقای افتخاری، آقای ناظری، آقای گلریز و خیلی های دیگر که در آزمون باربد رتبه می آوردند، استخدام رادیو تلویزیون ملی میشدند. شما کافی است به سرنوشت برگزیدهها در جایزه باربد با مثلا جشنواره جوان نگاه کنید.
نکته ای که در جشنواره جوان امروز خیلیها به آن نقد میکنند، سرنوشت برگزیدهها بعد از انتخاب شدن است. البته دبیر جشنواره به این چالش پاسخ داده و گفته خروجی این جشنواره به ما ربطی ندارد همان طور که دانشگاه دانشجو تولید می کند و این وظیفه بخش های دیگر است که باید برای اینها کار ایجاد کنند. به نظر من جشنواره جوان نباید با جاهای دیگر مقایسه بشود.
وقتی ما یک جشنواره در سطح ملی برگزار می کنیم باید با نهادها و سازمان های دیگر چکش کاریهایمان را بکنیم و بگوییم ما چنین جشنواره ای در سطح ملی را برگزار کردیم و منتخبانش یا باید در بخش نخبگان هنری قرار بگیرند و مثل نخبگان علمی بورس بشوند یا جایگاهی پیدا کنند و مورد توجه قرار بگیرند. وقتی این گروه بعد از جشنواره رها می شود، دچار از خود باختگی، غرورهای کاذب و عقده های درونی می شود.
همینها فردا معترضان فضای هنری جامعه می شوند و یک سال بعد که عطشها خوابید مصاحبه می کنند که به ما جایزه ای دادند و رهایمان کردند و اصلا فایده این جشنواره چه بود؟ برگزیده های بخش های مختلف وقتی به مناطق خودشان برگردند با استقبال مواجه می شوند اما مدتی بعد همه چیز فراموش میشود.
متولیان این عمر جدای از جدیتی که از قدیم در برگزاری داشتهاند، فکری بکنند و چاه ای بیندیشند که طی آن نهادهای حاکمیتی و بخش های خصوصی را ملزم کنند به افراد برگزیده امکانات ویژه بدهند. یا امکان تولید آثار به شکل رایگان برای چند سال را به آنها بدهند، یا امکان حضور در ورک شاپهای داخلی و خارجی را برایشان فراهم کنند، یا بتوانند بدون کنکور به دانشگاه وارد بشوند. این دست موارد باید به وجود بیاید وگرنه این لوحها در خانه خاک می خورد و بعید نیست مادران این بچهها از این لوحها که جا را هم اشغال کرده برای زیر قابلمه استفاده می کند.
جشنواره جوان سیزده دوره برگزار شده است و در همه سالها در بخش های مختلف های مختلف و گروه های سنی گوناگون نفرات اول تا سوم معرفی شدهاند. این برگزیدهها الان کجا هستند؟ آیا به بدنه فعال موسیقی در کشور اضافه شدهاند؟
من در چند سال گذشته که آقای ترابی رئیس انجمن موسیقی بودند، رفتم و گفتم حاضرم اجرای نفرات اول تا سوم این رشتهها را تولید کن. چه کمکی به من می کنید؟ آیا این اجراها را در اختیار من می گذارید یا خیر؟ ایشان استقبال کردند و جلسه ای گذاشتیم اما بعدا به دلایلی که هیچ وقت مشخص نشد، به نتیجه ای نرسید.