گروه آدالان روی صحنه رودکی

موسیقی کوک| گروه کُر «آدالان» به خوانندگی و رهبری ارکستر آترین آدالان با همراهی گروه کُر «سرنا» به سرپرستی مصطفی موسوی روز سوم مرداد تازهترین کنسرت خود را در تالار رودکی تهران روی صحنه میبرد.
در این کنسرت که به اجرای آثاری از بزرگترین اپرا نویسان جهان با روایت تاریخ و قصه های قطعات نمایشی اختصاص دارد، آروین کلانتری پیانیست، علی زارع رفیع و پوریا قاسمی به عنوان نوازنده پرکاشن، احمد فیاض راوی داستان ها و کامیار صالح پور و ساعده لرستانی اجرای حرکت فرم گروه اجرایی را تشکیل می دهند.
آترین آدالان از جمله هنرمندانی است که هم اکنون در رشته آواز اپرا کنسرواتوار پراینر اتریش در حال تحصیل است. او پیش از این در حضور هنرمندانی چون محسن الهامیان، هادی قضات، مارینا آقا بکیان، شهلا میلانی، آربی بابومیان و ماریو تقدسی به فراگیری موسیقی مشغول بود.
سعید شکوهی که طی سالهای اخیر با نام هنری «آترین ادالان» در حوزه موسیقی مشغول به فعالیت است، پیشتر در گفتوگو با مهر ضمن ارائه توضیحاتی درباره پروژه «قصههای اپرا» بیان کرده بود:
«پروژه «قصههای اپرا» نتیجه سالها تحقیقات و تجربه من در حوزه موسیقی کلاسیک است که طی آن متوجه شدم آن دسته از مخاطبانی که با موضوع اپرا آشنایی ندارند همواره پس از شنیدن این شیوه، دافعه پیدا کرده و از این فضا کمتر استقبال میکنند. من با تمرکز بر چنین واکنشهایی بود که تحقیقاتم را آغاز کرده و تلاش کردم متد یا شیوهای را طراحی کنم تا بتوان مخاطبان بیشتری را به سمت اپرا جذب کرد.
ما در این پژوهشها و تحقیقات بود که متوجه شدیم دلیل پس زدن مخاطب، عدم آگاهی آنها از اپراست که آنها را به سمت شنیدن موسیقیهای سرگرمکننده هدایت میکند. من همواره برای مقایسه اپرا و موسیقی پاپ مثال ورزش بیسبال را میزنم. اینکه اپرا مانند ورزش بیسبال میماند که گرچه هزاران مخاطب دارد، اما مخاطبانی هم هستند که با این ورزش آشنایی ندارند و ترجیح میدهند که فوتبال را انتخاب کنند در حالی که شاید بیسبال برای آنها بتواند جذابتر هم باشد اما چون قوانین بیسبال شرایط پیچیدهای دارد و کسی هم آنها را به دانستن این ورزش ترغیب نمیکند، پس در این چارچوب فوتبال بهترین ورزش میشود.
ما در موسیقی هم چنین شرایطی داریم. یعنی چون اپرا نسبت به موسیقی پاپ دارای حساب و کتاب بوده و زبان سختتری دارد بنابراین مخاطب و شنونده عام ترجیح میدهد فقط به موسیقی پاپ گوش کند در حالیکه میتوان با روشهایی چنین رویکردی را متعادل تر کرد. ما پروژه «قصههای اپرا» را دقیقاً با همین انگیزه راهاندازی کردیم اما چون میدانستیم اسپانسرها و حامیان مالی، عمده تمرکز خود را بر حمایت از موسیقی پاپ معطوف کردهاند آمدیم و طرح «قصههای اپرا» را در گروههای کوچک مستقر در آموزشگاهها پیاده کردیم.
در این طرح آنچه از اپرا برای مردم ارائه میشود، اجرای اپرا در قالب قصه و روایتهای ساده است که در آن کوشش شده مخاطب همراه با اپرا تصویرسازی سادهتری از یک داستان ساده داشته باشد تا حین اجرای قطعات علاوهبر شنیدن یک اپرا در چارچوبهای فنی آن بتواند همراه با قصههای سادهای که برای او روایت میشود، ارتباط بیشتری برقرار کند.
ما بر اساس متدی که در این حوزه شروع کردیم، پادکستهای رادیویی را با عنوان «رادیواپرا» نیز طراحی کردهایم تا بتوانیم همراه با پروژه «قصههای اپرا» لذت آموزش را به شنوندگان منتقل کنیم. به هر حال ما از آن مجموعههایی نیستیم که فقط مایلند برای پرکردن سالنهای خود دست به هر کاری بزنند. ما تصمیم داریم به سهم خود به مردم فرصت شناخت سبکهای مختلف موسیقایی را بدهیم و امیدوارم در این راه نهادهای مرتبط با ما همراهی داشته باشند.»